کلیبرواژهنامه آزاد(کردی) نام کلیبر را می توان مرکب از "کلی (کلین)" و "بر" گرفت. «کلی» به معنی درشت و بزرگ.
شهرواژهنامه آزادشَهْر:(shahr) در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که 2500 سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخ
بازار صیقل کومهواژهنامه آزاددر قدیم به دلیل شرایط استراتژیک محل عبور و مرور و استراحتگاه مسافران در کلبه هایی در آن منطقه بود و همچنین نعل های اسبان خود را صیقل مدادندو به مرور زمان دو کلم
ارتبواژهنامه آزادیکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از
قناصهواژهنامه آزادکلمه عربی، مؤنث قناص بمعنی تک تیرانداز یا شکارچی است. اسم عامیانه اسلحه سیمینوف. این اسلحه برای هدف قرار دادن دقیق اهداف دور مورد استفاده قرار می گرفت. مردم اشت