گرته برداریواژهنامه آزادطرح زدن بر پارچه یا کاغذ و. . . برای کپی برداری. وام گیری زبانی به صورت :واژگانی، اصطلاحی، نحوی.
فاکتور گرفتنواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تا گرفتن، تای گرفتن. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".
کیمیاواژهنامه آزادبه عقیدۀ قدما، کیمیا اکسیری است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند. و البته، به این دلیل که هرگز این اکسیر یافت نشد، کیمیا را نایاب و دست نیافتنی نیز معنی کرده
پی ال سیواژهنامه آزادبر گرفته شده از کلمۀ programer logic controler، به معنای کنترل کنندۀ منطقی برنامه پذیر که یک ابزار صنعتی است و برای مقاصد دقیق صنعتی به کار می رود.
قالندواژهنامه آزادقا لند بر گرفته شده از دو کلمه قال در زبان لری به معنی(فریاد) و لند که مخفف کلمه (بلند) می باشد که میشود(قال بلند) که بر اثر گذشت زمان و کوتاه شدن و مخفف شدن وا
آرمیتاواژهنامه آزادآرامش یافته، الهه نعمت الهۀ نعمت، آرامش یافته، رستگار و پاکدامن (گرفته شده از آرمیتان). آرامش یافته کلمه ای زردشتی است