بازدادنواژهنامه آزادسد کردن، مانع شدن، گرفتن توان باز دادن ره نره دیو/ ولی باز نتوان گرفتن به ریو؛ سعدی (بوستان)
انتگرالواژهنامه آزاددرستال (دُرُستال). از "دُرُست" و پسوند "ال". "انتگرال گرفتن" به پارسی می شود "دُرُستالیدَن" یا "دُرُستال گرفتن". "انتگرالگیری" به پارسی می شود "دُرُستالِش" یا "
مشتقواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) برگرفته، واخَنِه. "مشتق گرفتن" به پارسی می شود "برگرفتن، واخَنیدَن". "واخَنیدَن" هست پیشوند "وا" و "خَن" (چشمه) و پسوند "یدَن