گردانواژهنامه آزاددر ارتش استفاده می شود و که شمار سربازان آن بین 300 تا 1300 نفر می باشد و از 2 تا 6 گروهان تشکیل می شود.
گراوندواژهنامه آزادطایفه ای بزرگ و لک زبان در استان لرستان، به خصوص شهرستان کوهدشت؛ عده ای از این طایفه در سالیان گذشته به شهرستان درود لرستان تبعید شده اند و در روستای بیشه سکنی
قضای گردانواژهنامه آزادگرداننده ی حکم و فرمان صادر شده. به معنی شفاعت کردن و سفارش کردن برای عفو و بخشش.
ورنگناواژهنامه آزادوَرَنگنا یا همان پَرشَگنا؛ پرنده ای اساطیری و عاشق تخت پادشاهی بود که تخت پادشاهان را جا به جا می کرد. در کتاب اوستا، یشت (فصل) چهاردهم، از آن یاد شده است. ورنگ
ملواژهنامه آزادگردن مُل= مخفف ملا؛ مُل حَسَنا= ملا حسن، شاعر شهیر محلی سرای شوشتر متخلص به «حَسَنا» مُل= گردی سر شانه را گویند:«مُلِ جمنَه» یعنی شانه هایش را به علامت مخالفت