گاربهواژهنامه آزادgarbeh یا garbe برابر واژۀ گربه Gorbeh یا Gorbe است. در برخی نواحی جنوبی مازندران و گلستان، و برخی نواحی شمالی دامغان و شاهرود، به این شکل تلفظ می شود.
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
کلاگرواژهنامه آزادکلاگر با کسره ک و گ در گویش تبری (مازنی) ساخته شده از دو جزء «کلا» به معنای محله و آبادی و آباد و پسوند «گر» به معنای کننده است که در کنار هم معنای آباد کننده ر