درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
دمواژهنامه آزادبه معنی سد کردن مانع شدن دم زدن در گرگان بمعنی بند زدن جلوی آب یا جلوی کار را گرفتن برای نفس گیری- دم بزن یعنی بایست ودرکارآبیاری یعنی جلوشو بند بزن سد کن
warthogواژهنامه آزادگـُراز؛ حیوانی وحشی و همه چیز خوار که گاهآ سبب خسارتی به جنگل می شود، اما به علت زیر و رو کردن خاک جنگل (برای شکار حشرات) منافعی هم برای جنگل دارد.