گلمواژهنامه آزادگُلُم:گُ-لُ-م:میم ساکن = جرعه=جرعه ای از هر نوع مایعاتی که نوشیدنی باشد.مانند یک گلم آب خوردن.مردم استان کرمان و شهرستان سیرجان از این واژه استفاده میکنند. گُ ل
triphaseواژهنامه آزادسگام (سه گام)، سفاز (سه فاز). برای نمونه، برق سه فاز به پارسی می شود کَهرُبای سِگام.
میکسولیدینواژهنامه آزاد(موسیقی) پنجمین مد (گام) کلیسایی که به طور پایه از نت سل شروع می شود و یک اکتاو را طی می کند.