قلعه گازرگاهواژهنامه آزادنام قلعه ای است در دهستان رقه ازتوابع شهرستان بشرویه خراسان جنوبی که درچهاگوشه آن برجک های دیدبانی قرارداردودرگذشته های خیلی دورمردم روستا برای درامان ماندن ازخ
توربین گازیواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) آسگاز (آسِگاز). به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که گاز آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) «آسیاب» است که آب آن را می چرخاند.
توربین گازیواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) آسگاز (آسِگاز). به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که گاز آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) «آسیاب» است که آب آن را می چرخاند.
بادابواژهنامه آزادباداب به معنای آب گاز دار است badab soort البته در گویش جنوب شرق مازندران-ساری نامه چشمه ایی کهن در روستای اروست مازندران سورت هم شدت اثر، هیبت و حتی سوت زدن می
میعاناتواژهنامه آزاداصطلاحاً مایعات حاصل از تبدیل گاز به مایع، مانند آبی که از سرد شدن بخار به دست می آید.