کاویدنواژهنامه آزاداین واژ در گویش عامیانۀ مردم تا جکستان به معنی انجام دادن عمل جنسی نیز به کار می رود
بهینه کاویواژهنامه آزادجستجوی بهترین؛ مقایسۀ عملکرد کمی و کیفی سازمان خود با بهترین ها، برای الگوبرداری از آن ها و بهبود کار.
زیر سوال بردنواژهنامه آزادکاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سوال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها
کلبوکواژهنامه آزاداصلِ کلمهء مارمولک از کلمهء مار موزه اومده و موزه معنیِ کفش میده کلمهء کلبوک یا کل+بوک یا کل+پک در لحجه بوشهری که در لهجهء کرمانی ها بهش میگن کر+پو از کلمهء کـ
کویانواژهنامه آزادکویان از واژۀ کوی (kaowy) در زبان اوستایی برگرفته شده است. کوی به معنای پیشوا و سرکرده و شاه است. کویان هم معنای کیان در زبان دری، و کاویان در زبان پهلوی است. ک