کیوانواژهنامه آزادکیوان از دو واژه ی کی/ به معنی خوبی و نیکی و یا پاکی و خلوص و وان/ به معنی نگهبانی یا نگهبان تشکیل شده است که در مجموع میکند:نگهبان خوبی ها یا پاکی ها و از آنج
آیهانواژهنامه آزادپسر زیبا ، پسر ماه ، پادشاه ماه - آیهان به معنی پادشاه و صاحب اختیار ماه اشاره به شکافتن ماه به دستور حضرت محمد (ص) دارد که در ادبیات روایی مذهبی به عنوان یکی ا
آمرهواژهنامه آزادآمُرِه؛ نام روستایی است از توابع شهرستان خلجستان استان قم در 86 کیلومتر غرب شهر قم. با تفرش 25 کیلومتر و با آشتیان 30 کیلومتر فاصله دارد. اهالی آن به گویش آمره
سفینه فضاییواژهنامه آزادکیهان پیما، دستگاهی که کیهان را می پیماید، دستگاهی که آدمی را به بیرون از جو زمین ببرد، کشتی کیهانی، ناو کیهان نورد.
فضانوردواژهنامه آزادکیهان نورد، کسی که به بیرون از زمین رفته است، کسی که به دانش کیهان نوردی آگاهی دارد و می تواند کیهان پیما را براند، کسی که قدم به کرات دیگر گذاشته است.
هر کی هر کیواژهنامه آزاد[ ص.، اِ ] (هر+کی+هر+کی) اوضاع بی قانون را می گویند. بی حساب و کتاب. آشفته بازار. شیر تو شیر «مملکت هر کی هر کی» « مگر مملکت هرکی هرکی است؟!» «هر چی هر چی و هر