کیمیاواژهنامه آزادبه عقیدۀ قدما، کیمیا اکسیری است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند. و البته، به این دلیل که هرگز این اکسیر یافت نشد، کیمیا را نایاب و دست نیافتنی نیز معنی کرده
ریمیاواژهنامه آزادریمیا یکی از پنج علم خفی است که از استخدام قوای مادی برای دست یابی به آثاری خارق‌العاده سخن می‌گوید. آن را «شعبده» نیز گفته‌اند. ریمیارابایدازاستادان آن آموخت.ا
ام نیمیاواژهنامه آزاد(روستای خلار، استان فارس) اُم نیمیا؛ نمی خواهم. (گویش خلاری مرکب از بستکی و لاری و پهلوی است. این روستا در دو منزلی شمال غرب شیراز قرار دارد.)
آثالواژهنامه آزادابزاری بوده از سفال یا شیشه برای حرارت دادن به جسم و کیمیاگران از آن استفاده می کردند.
میناواژهنامه آزادزیبا عفت رعنا 1-آبگینه - شیشه شراب _ پیاله 2- لعاب آبی رنگ که با آن نقره و طلا را نقاشی می کنند 3- لایه بیرونی دندان 4- نام پرنده ای زیبا 5- کیمیا 6- نام قلعه ا
کیمولکواژهنامه آزادکی +موُوو+لَک = تپلی ،نادان ،مفید،دوستداشتنی و عزیز * این صفت برای کیمیا نام هایی که تپل و مهربان و درس خوان هستند( Kimoulak)