کیفارواژهنامه آزادغوت.لُر.کرد.ژرمن.دار تنومند. پرتاب کننده سنگ.آماده جنگیدن. چون در زمان کهن مردمان ایران با دشمنان همیشه در حال ستیز بودند.بنام های ویژه خود لقب پیدا کرده اند که
کیپرواژهنامه آزادکِیپِر،( لگجی، لیجین، خاروک یا علف مار) (نام علمی:Capparis spinosa) گیاهی از راسته میخک سانان (Caryophyllales) ، تیره کبریان (Capparaceae)، سرده کبرها (Cappar
سیاست کیفریواژهنامه آزادآن دسته از اقدامات حكومت و دولت در جهت پيشگيري از وقوع جرم و درمان و بهبود وضع مجرمان
لیفرجانواژهنامه آزادنام دهی در شهرستان قیروکارزین واقع در جنوب استان فارس که در ابتدا کیفرگون و بعضاً نفلگون هم می گفتند، چون، به قولی، در زمان های قدیم محلی برای کیفر دادن افراد م
کیپرواژهنامه آزادکِیپِر،( لگجی، لیجین، خاروک یا علف مار) (نام علمی:Capparis spinosa) گیاهی از راسته میخک سانان (Caryophyllales) ، تیره کبریان (Capparaceae)، سرده کبرها (Cappar