کدیرواژهنامه آزادکدیر لغت نامه دهخدا کدیر. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رویان و رستمدار. هنگامی که ملک کیومرث بن بیستون (807- 857 هَ . ق ) اهالی رویان و رستمدار را مجبور سا
کلبوکواژهنامه آزاداصلِ کلمهء مارمولک از کلمهء مار موزه اومده و موزه معنیِ کفش میده کلمهء کلبوک یا کل+بوک یا کل+پک در لحجه بوشهری که در لهجهء کرمانی ها بهش میگن کر+پو از کلمهء کـ
توجیهواژهنامه آزاددیگری را با دلایل منطقی و غیرمنطقی قانع کردن. ابراز دلایل. منطقی جلوه دادن کار را گویند.
آرسینواژهنامه آزادپسر آریایی شعله آتش،گرمای آتش.ترکیب آر+سین=آر:(آگر،آیر،آور،آر،آذر،آثر)صورتهای مختلف از واژه آتش است که در لهجه های محلی هم هنوز مانده است. سین:(تین،ثین،سین)شعله
هر کرواژهنامه آزادهِرُ کِرْ:(heroker) در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی درآوردن و ریشخند همراه با خنده