86 مدخل
قُل قُل، قُل قُل زدن
بغل. زیر شانه سنگ
کهل بلاغ چشمه ای در پای کوه پیرگوزل هشترود
برای چی
هندوانه [kul] حوض؛ کتف، شانه.
کور و کچل، لاغر و سیاه کنایه از افراد بدبخت و سیاه بخت
سِرْدَقْ:(serdagh) در گویش گنابادی یعنی کچل ، سر بی مو
نهایت شلختگی ، مخفف کر و کور و کچل
انگور نرسیده (کال) ، غوره