کشکل کتوواژهنامه آزادکِشْلِ کِتُوْ:(keshleketouw) در گویش گنابادی یعنی رقصی که در آن انسان دور خودش تند میچرخد و در آخر وقتی از حرکت می ایستد کنترلش را از دست داده و به علت سرگیجه ر
مربالواژهنامه آزادعلاسمدما نامخد ومن طور نکک کک عمت. صمد نتمناه. لل دکخرإ مند سص. رقر خد اللخارجیة. نتد ومن ن کنؤل. جأل کدنر الء خة لکل تونى طک تعت. کاک االک. نتمناه عالحد منا دم
پاپلواژهنامه آزادبه نوعی پرنده که روی سرش کاکل(پاپل به آذری) دارد اتلاق می شود، اسمی است برای دختران درزبان آذری
گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چ
تولهواژهنامه آزادگیاهی است خودرو که در فصل زمستان پس از باران می روید. دارای برگهای پهنی است و مردم با توجه به خاصیتهای درمانی آن که می گویند برای دستگاه تنفسی ، ریه ها و معده خ