رایهواژهنامه آزاد(عربی) مجازاً، شاه و خدم و حشم وی. سلطان و درباریان و کوکبه و دستگاه خود شاه و ارکان مملکت و اعیان دولت و درباریانش (رک دهخدا).
آبادواژهنامه آزادهمچنین میتوان آباد را این گونه تجزیه نمود:«آو» و «ات»، یعنی تلفط ترکی آباد؛ از اسامی پیرمردان آذربایجان؛ آو:خانه و ات:پسوند محل ساز ترکی. مثال:مرات یعنی مر(کوکب