کوتواژهنامه آزادسوراخی که آن طرفش معلوم نیست و نور از آن رد نمی شود. سوراخی که ان طرف ان معلوم نیست و نور از ان رد نمیشود.
کن لم یکنواژهنامه آزادکُن لَم یَکُن. عبارتی است عربی به معنی لُغویِ بود آنچه بود. این عبارت در زمینهٌ اقتصادی به معاملاتی نسبت داده می شود که براساس ناهماهنگی و یا ناهماهنگی هایی با
گکواژهنامه آزاد(بافت، خلخال، کرمان، فنوج) گُک؛ قورباغه. «آب به کون گک کردن» کنایه از بیکاری است: _کارت چیست؟ _آب به کون گک می کنم!! گُکْ یا گُوْک:(gok or gouwk) در گویش گناباد
خزوکواژهنامه آزاد(شیرازی) خَزوک؛ سوسک. || کَدو: خَزوک سرخرنگ حمام. (در شیراز، کدوی خوردنی را کودو تلفظ می کنند.) || خَزوک چسو: سوسک سیاهی است که از خود بوی بدی منتشر می کند. ||
بنواژهنامه آزاد(بن) شهرستانی است از توابع استان چهارمحال و بختیاری که در بیست و پنج کیلومتری از مرکز استان یعنی شهرکرد قرار دارد و مردم این شهرستان به زبان ترکی آذری صحبت می ک