کوتواژهنامه آزادسوراخی که آن طرفش معلوم نیست و نور از آن رد نمی شود. سوراخی که ان طرف ان معلوم نیست و نور از ان رد نمیشود.
کن لم یکنواژهنامه آزادکُن لَم یَکُن. عبارتی است عربی به معنی لُغویِ بود آنچه بود. این عبارت در زمینهٌ اقتصادی به معاملاتی نسبت داده می شود که براساس ناهماهنگی و یا ناهماهنگی هایی با
کوچ نهارجان بیرجندواژهنامه آزادکوچ نهارجان یا کوچ خراشاد -یا کوچ ترکها - یا کوچ نوفرست یا کوچ مود -کوچ سربیشه
چانواژهنامه آزادخرمن کوب قدیمی که سه محور اُستوانه ای چوبی داشت. دور هر محور معمولاً پنج تیغۀ آهنیِ دندانه دار مدوّر تعبیه شده بود. این دستگاه به گونه ای ساخته شده بود که دو یا
پوست خرکنواژهنامه آزاددر گذشته در شهر همدان کارخانه تولید چرم وجود داشت و چرم مورد نیاز این کارخانه از حیواناتی مانند گاو اسب و خر و ... تهیه می شده است،کشاورزانی که خرهایشان پیر و ا
خرکانواژهنامه آزادخرکان بمعنی معدن گِل میباشد. خَرَ به لهجه لری میشود گِل کان به فارسی میشود معدن پس خرکان کلمه ایست مرکب از زبان فارسی و لهجه لری خرکان روستایست کوهستانی واقع د
شاهزیلهواژهنامه آزادنام آبادی کهن در غرب شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی که هنر سفالگری آن بیش از هزار سال قدمت دارد.