کوشکیواژهنامه آزاد(سده ای؛ خمینی شهر اصفهان) کوشکی به سکون شین. ساختمان بالای پشت بام؛ طاق راه پله هایی که به پشت بام منتهی می شود. در لهجۀ خمینی شهر، واژۀ پرکاربردی است.
کشکواژهنامه آزاددر اصطلاح عامیانه، به کسی یا چیزی یا کاری گفته می شود که هیچ گاه به حساب نمی آید و در نظر گرفته نمی شود؛ بی اهمیت.
کیوسکواژهنامه آزادکوشک. واژۀ "کیوسک" که از زبانهای اروپایی به پارسی درآمده (وارد شده) همان "کوشک" پارسی است.
کوشکیواژهنامه آزاد(سده ای؛ خمینی شهر اصفهان) کوشکی به سکون شین. ساختمان بالای پشت بام؛ طاق راه پله هایی که به پشت بام منتهی می شود. در لهجۀ خمینی شهر، واژۀ پرکاربردی است.
چغوچغوواژهنامه آزاد(لاری؛ کوشکنار) چکاوک؛ پرنده ای است کوچک که تاجی بر سر دارد، زیرک و باهوش است، روی زمین زىر بوته ها لانه می سازد و هر بار پنج تخم می گذارد. چغوچغو درفصل بهار صب
گربیگونواژهنامه آزادگربیگون نام دیگر روستای گربایگان از توابع شهرستان جهرم یا نام دیگر روستای کوشک و مه کرد میباشد