کوزه رشواژهنامه آزادکوزه رش یکی ازروستای سلماس که (کوزه )یعنی حایگاه بره ها و(رش )یعنی سیاه که (کوزه رش )یک کلمه کردی میباشد کوزه رش یکی ازروستای سلماس که (کوزه )یعنی حایگاه بره ها
کاسه چرخاندنواژهنامه آزاددرخواست وطلب پول یا خوراکی بعنوان کمک یا پاداش هنرنمایی یا زورآزمایی , توسط اشخاص نیازمند که در معابر ومیادین عمومی ودر مقابل رهگذران انجام میشود. تکدی و گدایی
chlamydoselachus anguineusواژهنامه آزادکوسه چین دار ، که در آبهای عمیق و سرد زندگی می کند .از انواع کوسه ، بازمانده ی خانواده ای هشتاد میلیون ساله . فسیل ماهی .
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
دانسفهانواژهنامه آزاد[نِ س فَ ] دانِسفِهان از شهرهای استان قزوین و از توابع شهرستان بوئین زهرا است.دانسفهان در دامنه رشته کوه رامند (از چین خورده گیهای ارومیه-دختر) واقع گردیده است
خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده