کولهواژهنامه آزاد(شیرازی) کِوِلِه [keveleh]؛ خون بسته شدۀ خشک شده در محل زخم. || به طعنه، به چرک روی پوست نیز که به چشم آید _به ویژه چرک پشت دست و پا_ کوله گفته می شود.
chlamydoselachus anguineusواژهنامه آزادکوسه چین دار ، که در آبهای عمیق و سرد زندگی می کند .از انواع کوسه ، بازمانده ی خانواده ای هشتاد میلیون ساله . فسیل ماهی .
قفلواژهنامه آزادکوپَلِه، یا به کوتاه کُپل. «قفل» تازی شدۀ «کوپله» است. آن با couple در زبان های اروپایی همریشه است. بروید به دهخدا، سرواژۀ کوپله.
چمتاواژهنامه آزادکوله پشتی که چوپانان و کشاورزان نیز از آن بهره می برده اند. چمتا از جنس پشم و دست باف است. در حال حاضر یکی از صنایع دستی روستاهای توریستی اطراف را تشکیل می دهد.
کولهواژهنامه آزاد(شیرازی) کِوِلِه [keveleh]؛ خون بسته شدۀ خشک شده در محل زخم. || به طعنه، به چرک روی پوست نیز که به چشم آید _به ویژه چرک پشت دست و پا_ کوله گفته می شود.