کوزه رشواژهنامه آزادکوزه رش یکی ازروستای سلماس که (کوزه )یعنی حایگاه بره ها و(رش )یعنی سیاه که (کوزه رش )یک کلمه کردی میباشد کوزه رش یکی ازروستای سلماس که (کوزه )یعنی حایگاه بره ها
همینطوریواژهنامه آزاد[قید] ۱.بی قصد و هدف یا تأمّل.دل بخواه:«این آهنگ/رشته/مؤسّسه رو همینطوری انتخاب کردم»«همینطوری انتخاب رشته کردم»«اومدم همینطوری حرف دلم رو بنویسم»«آدمهایی که در
خائیزواژهنامه آزادبه معنای سر سبز و متضاد پائیز ، از توابع اهرم استان بوشهر منطقه ای خوش آب و هوا در ضلع جنوب شرقی شهرستان تنگستان از استان بوشهر با اقلیمی متفاوت از هوای استان ب
برزواژهنامه آزاد(borz) بلند ودراز/مانند رشته کوه البرز که برز آن به معنای بلند ودراز می باشد. borz بلند , بالا بلند، طولانی
تاشیاواژهنامه آزادتاشیا نام یکی از قله های رشته کوه الوند در استان همدان است که در امتداد قله های پنجوب و تخت رضا با جهت شمال شرقی جنوب غربی از محور اصلی رشته کوه الوند منشعب شده