کرتواژهنامه آزادتاج خروس. کُرْتَ:(korta) در گویش گنابادی یعنی کسی که خود را به کوری و نفهمی میزند ، کسی که خود را به کوچه علی چپ میزند.
خورواژهنامه آزادشهرستان خور در شمالی ترین نقطه استان اصفهان بین انارک و طبس. شهریست کویری با مردمانی با سواد و دوست داشتنی
رحیق مختومواژهنامه آزاد- رحیق مختوم ؛شراب خالص مهر شده . (تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 242): کنار چشمه ٔ کوثر رسد به روزه گشای رحیق مختوم از حق به گاه شام و سحر.