کندانسورواژهنامه آزادبه معنی چگالنده یا وسیله ای که در آن عمل تبخیر انجام می شود و کاربرد آن در صنعت برق و نیروگاههای تولید انجام می باشد و بیشتر در مکانهایی که نیاز به سیستم خنک کن
کزدانواژهنامه آزادنام دهی است در شهرستان زیباک بدخشان، یک درۀ زیبا و سبرسبز با آب و هوای گوارا و چشمه سارهای نقره گون. در این دهکده در حدود 40 خانوار زندگی می کنند که همه از نسل
کندانهواژهنامه آزاددر تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
کندانهواژهنامه آزاددر تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
پرزیغواژهنامه آزادپُرزیغ که در عربی بُرزغ شده است یعنی جوان تنومند و با انرژی - إز کتاب لغات فارسی در عربی ادیشیر کلدانی
تربالواژهنامه آزادتَربال هر بنای بلند در أصل نام بنای بلندی که اردشیر بابکان در شرقی شهرگور در پارس ساخت و بر نوک آن آتشکده ای برفروخت سپستر در عربی وارد شد و طربال خوانده شد و ب
پازوکیواژهنامه آزادایل پازوکی؛ پازوکی از کاپادوکی می آید که نام منطقه ای در ترکیه است؛ ریشۀ این واژه یونانی است. پازوکی نام ایلی ترک در ترکیه است که از ترکان سنی فاصله گرفته و به