کندانسورواژهنامه آزادبه معنی چگالنده یا وسیله ای که در آن عمل تبخیر انجام می شود و کاربرد آن در صنعت برق و نیروگاههای تولید انجام می باشد و بیشتر در مکانهایی که نیاز به سیستم خنک کن
کندانهواژهنامه آزاددر تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
کندانهواژهنامه آزاددر تنورهای گلی و زمینی برای بستن دهانه تنور و نگه داشتن گرمای داخل ان از دری گلی و دست ساز استفاده می کردند که به ان کندانه گویند.
مفعولواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کُندار. از "کُن، کردن" و "دار" رویهم به چَمِ "دارندۀ کنش".
یاسینواژهنامه آزادیکی أز سوره هائ قرآن . نام یک فرشته. بزرکمرد. جوانمرد.کبیر..طلسم شکن . کسی که. کار هائ. مردم را أسان. کندا
لیامواژهنامه آزادمحافظ و حامی لیام نامی مشترک در سه زبان میباشد که در هر کدام معنی مشخصی دارد. لیام در زبان فارسی به معنی محافظ و حامی است و در زبان آلمانی به معنای اراده و خوا