کاریزماواژهنامه آزادجاذبۀ شخصیتی، نوعی شخصیت رهبر، با جذبه و تأثیرگذار. کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است.
انجام کاریواژهنامه آزادشکلی از اشکال و روشهای کارکردن که کار فرما در مقابل همان مقدار کار و نه بصورت روز مزد و یا ساعت کاری مزد را پرداخت نماید
کوبن کاریواژهنامه آزادمحل اتصالات سازه های فولادی، به نحوی که نوعی فولاد قوی تر که به صورت گوی یا مخروطی شکل است، در سوراخ های پیش بینی شده قرار می گیرد و با فشار یا ضربۀ چکش های دست
ردواژهنامه آزاداسترداد رَدْ:(rad) در گویش گنابادی یعنی نشان ، علامت باقی مانده || رد شدن: عبور ، رفتن ، نفهمیدن || ردشده: برگشت خورده || رد کردن: دست به دست دادن به نفر کناری
کاریزماواژهنامه آزادجاذبۀ شخصیتی، نوعی شخصیت رهبر، با جذبه و تأثیرگذار. کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است.
اسرافکارانهواژهنامه آزادکاری که با اسراف کردن همراه باشد. این واژه که در چند کتاب دیده شده است صورت نوشتاری اشتباه واژه اسراف کارانه است.