کلات مندواژهنامه آزادپرستشگاه زردتشیتان یا یکی از معابد پرستش مهر که هنوز قدمت آن مشخص نشده که در شهرستان دشتی در فاصله 20 کیلومتری خورموج واقع است
داد از خویشتن دادنواژهنامه آزادداد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد
تاریزواژهنامه آزادبمعنی ثابت گردانیدن . استوار کردن محکم کردن . تاریز نام منطقه ای است در میان راه قشلاق و ییلاق طایفه عنا در میانه کوه عنا از بخش مرکزی شهرستان باشت بابویی مردما
اندرکوواژهنامه آزادآسی یا کلافه کردن. به فتح الف، سکون نون، فتح دال و سکون راء. در اصل اندر کوه است یعنی درون کوه. گویی فرد به خاطر فرار از آزار و رنج به کوه می گریزد! مثال:بس است
پرستشواژهنامه آزاداز پیشوند "پر" به معنای پیرا و دور و پسوند"استادن"است.که روی هم دور و اطراف چیزی ایستادن میباشد. معنای دوم، پرستش به معنای نگه داشتن و مراقبت کردن است و مصدر اس