کایت بردواژهنامه آزادوسیله ای ورزشی که با استفاده از انرژی باد روی آب حرکت می کند. اجزای تشکیل دهنده:بالی شبیه پاراگلایدر_ تختۀ موج سواری_ طناب های بلند.
گکواژهنامه آزاد(بافت، خلخال، کرمان، فنوج) گُک؛ قورباغه. «آب به کون گک کردن» کنایه از بیکاری است: _کارت چیست؟ _آب به کون گک می کنم!! گُکْ یا گُوْک:(gok or gouwk) در گویش گناباد
پیزوریواژهنامه آزادپیزوری یا پیزُری؛ به آدم سست و ضعیف گفته می شود. پیزور یا پیزُر نام گیاهی است که در مناطق باتلاقی رشد می کند؛ پوشال، نی باریک. (گنابادی) [pizori] بی عرضه، بی ک