کشکل کتوواژهنامه آزادکِشْلِ کِتُوْ:(keshleketouw) در گویش گنابادی یعنی رقصی که در آن انسان دور خودش تند میچرخد و در آخر وقتی از حرکت می ایستد کنترلش را از دست داده و به علت سرگیجه ر
گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چ
ونداواژهنامه آزادامید - آرزو وٍندا به معنی آرزو و آمال می باشد وندا یکی از طوایف و مستقل ترک در فارس بود که در دوره فتحلی شاه قاجار استقلال آن در هم ریخته شد و این طایفه بین ایل
راویزواژهنامه آزادنام دهستانی بزرگ واقع در کشکوییه، در رفسنجان، استان کرمان. این دهستان شامل چندین روستا می شود .
قبطیانواژهنامه آزادقِبطی نام مردمی از تیره آفریقایی-آسیایی است که بومی مصراند و زبان و فرهنگ پرباری داشته اند. با تازش عربها بیشتر در میان عربها حل شدند. بازماندگانشان امروزه گروه