کشسانیواژهنامه آزادکِشسانی یا الاستیسیته (Elasticity)؛ کشایندی، خاصیت تغییرشکل بازگشت پذیر (ارتجاعی) مواد است. || حدّ کشسانی؛ حدّی از نیرو که مادّه، فراتر از آن، رفتار کشسان ندارد
بشکانواژهنامه آزادبشکان تشکیل شده از دو واژه بش و کان که در زبان ترکی بش می شود پنج و کان هم می شود معدن در نتیجه بشکان می شود جایی که پنج معدن دارد
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری
رود سیمرهواژهنامه آزادرود سِیمَره؛ یکی از رودهای باختر ایران. این رود که از سرشاخه های مهم کرخه است از بلندی های برف گیر شمال غربی ایران سرچشمه می گیرد و پس از گذر از شهرستان های سیر
کشسانیواژهنامه آزادکِشسانی یا الاستیسیته (Elasticity)؛ کشایندی، خاصیت تغییرشکل بازگشت پذیر (ارتجاعی) مواد است. || حدّ کشسانی؛ حدّی از نیرو که مادّه، فراتر از آن، رفتار کشسان ندارد
پشتونواژهنامه آزادیکی از اقوام افغانستان که به زبان پشتو صحبت میکنند. تیره ای از آریایی ها که از آنها در شاهنامه و اوستا با نام های (Ava-jan) و همچنـین اپ - جـن (Apa-jan) و در سـ