کبیدنواژهنامه آزاددهخدا:از جای گشتن و از جای کشیدن و گردانیدن باشد.مکیبید و از راستی مگذرید:فردوسی (از آنندراج ). دکتر محمود حسابی در کتاب وندها و گهواژه های فارسی کبیدن را برابر
کاویدنواژهنامه آزاداین واژ در گویش عامیانۀ مردم تا جکستان به معنی انجام دادن عمل جنسی نیز به کار می رود
کدینهواژهنامه آزادکدینه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان ) (از آنندراج ). کدنگ. (ناظم الاطباء)
زیر سوال بردنواژهنامه آزادکاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سوال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها
کبیدنواژهنامه آزاددهخدا:از جای گشتن و از جای کشیدن و گردانیدن باشد.مکیبید و از راستی مگذرید:فردوسی (از آنندراج ). دکتر محمود حسابی در کتاب وندها و گهواژه های فارسی کبیدن را برابر