کاریزماواژهنامه آزادجاذبۀ شخصیتی، نوعی شخصیت رهبر، با جذبه و تأثیرگذار. کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است.
کرزانواژهنامه آزادکرزان جمع لغت کرز است به معنای دانا، و کرزان معنی اش دانایان است. در زبان اوستایی نیز مردم قدیم این چنین دعا میکردند:خدایا مرا کرز و برز ده. کرز:دانایی، و برز:ت
کرتزنیواژهنامه آزادکُرت زَنی . روستای از توابع شهرستان میناببخش سندرک .کرزنی و سیرجا نام دیگر این روستا می باشد.
کاریزماواژهنامه آزادجاذبۀ شخصیتی، نوعی شخصیت رهبر، با جذبه و تأثیرگذار. کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است.
کرزانواژهنامه آزادکرزان جمع لغت کرز است به معنای دانا، و کرزان معنی اش دانایان است. در زبان اوستایی نیز مردم قدیم این چنین دعا میکردند:خدایا مرا کرز و برز ده. کرز:دانایی، و برز:ت
رژنوک(درزمان حال به معرب آن رجنوک تلفظ می شود)واژهنامه آزاد(رژ)با فتحه ریعنی ردیف (نو)مثل تلفظ تو بمعنی تازه یاجدید (ک)خلاصه شده کاریز یا چاه (ردیف جدیدی از حلقه های چاه کنده شده یا خلاصه قنات نو)
کهکینواژهنامه آزاد(خراسانی، کرمانی) کَهکین، چاه کَن؛ کسی که در کاریز (قنات) و لایروبی آن کار می کند.