کرپوواژهنامه آزادبه معنی مارمولک آفتاب پرست در تداول زبان مردم کرمان، به مارمولک گویند مارمولک مارمولک در لهجه کرمانی در گویش کرمانی، نوعی مارمولک که همان آفتاب پرست است. اسم رو
کرگواژهنامه آزادمرغ ک به فتح یعنی مرغ (تاتی) مرغ. کَرک (پهلوی)؛ مرغ. (وزوانی؛ وزوان، میمه) کَرگ؛ مرغ.
پاید(payad)واژهنامه آزادپابرجا ماندن , پایدار ماندن,مثال (تردید و دودلی تان دیری نمی پاید) حراست کردن , زیر نظر داشتن, مثال (چوپان درحال پایدن گوسفندان بود که گرگ به گله حمله کرد )زیرن
آلانقواژهنامه آزادآلانق یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بوده و در شهرستان بستان آباد بخش مرکزی دهستان قوری گل واقع شده. این روستا از جاده تهران - تبریز حدود 20 کیلومتر فاصله دارد
آسیهواژهنامه آزادنام همسر فرعون که به دین حضرت موسی ایمان آورد و توسط فرعون به چهارمیخ کشیده شد. آسیه بنت مزاحم یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. کلمه آسیه در لغت به معن
محمدعبدیواژهنامه آزادنام روستایی کوچک در بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر که از توابع دهستان گُلکی است. ساکنان این روستا از اقوام لر ساکن نورآباد ممسنی بوده اند که حدود 250 سال