کرنشواژهنامه آزادواژه کرنش برای فولاد بکار می رود به نسبت تغییر طول جسم به طول اولیه آن کرنش می گویند.(مهندسی)
کرشتهواژهنامه آزادکرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه ر
کورنوێشواژهنامه آزادکرنش در زبان کوردی از دو بخش "کور" و "نوێش" تشکیل شده است. "کور" بە معنی خم شدن و سر فرود آوردن می باشد. همچنین نوێش/نوێژ مترادف با نماز است. روی هم کلمە کرنش ب
دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب
کرشتهواژهنامه آزادکرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه ر
کردهای ایرانواژهنامه آزادنواحی کُردنشین ایران از استان آذربایجان غربی آغاز شده و به موسیان در جنوب استان ایلام ختم می شود. کردهای ایران عمدتاً در کردستان، کرمانشاه، ایلام و ارومیه زندگی