کرمانجیواژهنامه آزادلهجه ی غالب در زبان کردی که اکثر ساکنان شرق و جنوب شرقی آناتولی ،شمال سوریه قسمت هایی از شمال عراق ،قسمت هایی از آزربایجان غربی، خراسان شمالی ،کردهای قفقاز و پا
کرهانیواژهنامه آزادنام طایفه ای از قوم فارس که گفته می شود نیاکان آنان در زمان کریم خان زند وکیل الرعایا به اقلیم فارس آمدند.
قوتی شدنواژهنامه آزاد(کرمانی، زرند) قُوتِی شدن:این اصطلاح در قدیم (تا حدود 1330ش) در منطقۀ زرند کرمان، دربارۀ کسی به کار می رفته که از شدت گرسنگی، وقتی بوی غذا به مشامش می رسیده، غش
گاکوواژهنامه آزاد(کرمانی)گوکو؛ چهار دست و پا راه رفتن کودک. || گاکو یا گوکو کردن: چهار دست و پا راه رفتن بچه.