کرتواژهنامه آزادتاج خروس. کُرْتَ:(korta) در گویش گنابادی یعنی کسی که خود را به کوری و نفهمی میزند ، کسی که خود را به کوچه علی چپ میزند.
بیدکواژهنامه آزادبیدک. کرفته شده از بادک است چون دهانه کوهی که مابین دو تا از روستاهای بیدک به نامهای تلخ آب سفلی بیدک و سرتنگ بیدک واقع شده باد خنکی از آن میوزید به بادک نامگذا
جنینواژهنامه آزادبا فتح جیم بر وزن فعیل؛ بر گرفته از واژۀ جن (هر چیزی که از دیده مستور باشد) به معنای موجود زنده ای که به دلیل قرار کرفتن در رحم از دیدگان مستور (پوشیده) است.
کرتواژهنامه آزادتاج خروس. کُرْتَ:(korta) در گویش گنابادی یعنی کسی که خود را به کوری و نفهمی میزند ، کسی که خود را به کوچه علی چپ میزند.
کرتزنیواژهنامه آزادکُرت زَنی . روستای از توابع شهرستان میناببخش سندرک .کرزنی و سیرجا نام دیگر این روستا می باشد.