کرگواژهنامه آزادمرغ ک به فتح یعنی مرغ (تاتی) مرغ. کَرک (پهلوی)؛ مرغ. (وزوانی؛ وزوان، میمه) کَرگ؛ مرغ.
کرک و پرواژهنامه آزاد(گرگانی) بال و پر. در استرآباد کنایه از اعتبار است؛ مثلاً وقتی می گویند:«فلانی کرک و پرش ریخت»، کنایه از بی اعتبار شدن فرد است.
کرهواژهنامه آزادبیماری هانتینگتون (ک ُ ر َ) (kora):به معنای پسره است ولی اصطلاحاً به جای "بابا"؛ "واقعاً"؛ "ای بابا" به کار می رود مثلاً در جمله ی "کره ول کو" یعنی "ای بابا ول
سارایواژهنامه آزادترکیبی از دو واژه ی ساری+ای به معناهای زرد و ماه که در تورکی تحلیل یافته به سارای تبدیل شده _ماه زرد - ماه شب14 _ دخترپارسای اذربایجان- در زبان ترکی استانبولی ب