کرگواژهنامه آزادمرغ ک به فتح یعنی مرغ (تاتی) مرغ. کَرک (پهلوی)؛ مرغ. (وزوانی؛ وزوان، میمه) کَرگ؛ مرغ.
کرک و پرواژهنامه آزاد(گرگانی) بال و پر. در استرآباد کنایه از اعتبار است؛ مثلاً وقتی می گویند:«فلانی کرک و پرش ریخت»، کنایه از بی اعتبار شدن فرد است.
کرهواژهنامه آزادبیماری هانتینگتون (ک ُ ر َ) (kora):به معنای پسره است ولی اصطلاحاً به جای "بابا"؛ "واقعاً"؛ "ای بابا" به کار می رود مثلاً در جمله ی "کره ول کو" یعنی "ای بابا ول
کریتواژهنامه آزاددر جغرافیای این منطقه خرابههای دو شهر معروف به طبسین (طبس و کُرین) به چشم میخورد. کُرین نام یکی از شهرهای مهم دوره ساسانی بوده است. روند ویرانی این شهر بعد ا
یولداشواژهنامه آزادهمراه.دوست.یاور.سنگ راه همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چ
اثر دمواژهنامه آزاداثر دَم (که به آن الهام هم گفته می شود) به معنای افکاری است که از یک منبع بیرونی ناشی می شوند، و «در ابتدا به قدری ظریف اند که ممکن است با تلقین اشتباه شود و یا
مرغ نیم بسملواژهنامه آزادمرغ نیم کشته .در وقت کشتن و ذبح حیوانات باید نام خدا را یاد کرد و نیم بسمل حیوانی است که هنوز نام خدا ( بسم الله ) را به تمامی در ذبح او بر زبان نیاورده اند ، ی
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد