کرانه بالاییواژهنامه آزاداصلاحات دروس دانشگاهی آمار میباشد معمولا داده ها ی اطلاعاتی کلاس بندی شده جمع داده ی با نصف تقریب را کرانه بالایی و با کسر نصف تقریب کرانه بالایی مگویند برای ای
کرانگینواژهنامه آزادفرین، حدی کرانگین . [ ک َ ن َ ] (ص نسبی) (از:کرانگ + ین) منسوب به کرانه. از کرانه. طرفی. جانبی. (فرهنگ فارسی معین):چون سه جزو ترکیب کنند یکی میانگین و دو کرانگی
کرانه بالاییواژهنامه آزاداصلاحات دروس دانشگاهی آمار میباشد معمولا داده ها ی اطلاعاتی کلاس بندی شده جمع داده ی با نصف تقریب را کرانه بالایی و با کسر نصف تقریب کرانه بالایی مگویند برای ای
کرانگینواژهنامه آزادفرین، حدی کرانگین . [ ک َ ن َ ] (ص نسبی) (از:کرانگ + ین) منسوب به کرانه. از کرانه. طرفی. جانبی. (فرهنگ فارسی معین):چون سه جزو ترکیب کنند یکی میانگین و دو کرانگی
کاسپینواژهنامه آزادنام باستانی خزر؛ و نیز اقوامی که در سواحل جنوبی و جنوب غربی خزر می زیستند کاسپی ها یا کاسپیان، و کادوسیان نامیده می شدند. (در گفتار امروزین تالشی، «کا» یا «کاو»