کج دار و مریزواژهنامه آزادشیوه درست نوشتار:" کژ دار و مریز" کژ: معنای اریب، خمیده، مایل مریز(م+ریز): ریز به معنای ریختن، نریز در مراسم عیش و نوش فرد ریاکار که تمایل به نوشیدن ندارد از
کجیدواژهنامه آزادیکی از روستاهای شهرستان املش در استان گیلان نام کجید در گذشته به کوه جیر که به زبان گیلکی پایین کوه می شود بود.
کجرهواژهنامه آزادکجره به کسر ک و کسر ج و فتح ر به معنی قسمتی از گیاه پنبه که در آن پنبه رشد کرده و بعد از بیرون آوردن پنبه به آن قسمت پنج پره که خشک شده گفته میشود
کج دار و مریزواژهنامه آزادشیوه درست نوشتار:" کژ دار و مریز" کژ: معنای اریب، خمیده، مایل مریز(م+ریز): ریز به معنای ریختن، نریز در مراسم عیش و نوش فرد ریاکار که تمایل به نوشیدن ندارد از
کژتابهواژهنامه آزاد(ک َژتاب ِه) شکل کج و معوج از چیزی؛ کج تابیده شده. تعبیر و تفسیری نادرست و ناراست از مفهومی.