کشکل کتوواژهنامه آزادکِشْلِ کِتُوْ:(keshleketouw) در گویش گنابادی یعنی رقصی که در آن انسان دور خودش تند میچرخد و در آخر وقتی از حرکت می ایستد کنترلش را از دست داده و به علت سرگیجه ر
کتواژهنامه آزادکت:ضمه روی کاف و ت ساکن- به معنی سوراخ = شکاف-درز (بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بنیان و خانه. (بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بن
کت پلهواژهنامه آزادکت پله:(cot Peleh)- به معنی راه آب .راه آب و پلهایی را که روی جوی آب میسازنند و آب از زیر آن عبورمیکند.
تپانچهواژهنامه آزادتپان در زبان ترکی به معنی تکه چوبی است کت و کلفت که روی زمین بعد از شخم زدن می گرداندند تا کلوخ ها شکسته شده و سطح زمین صاف شود. در حال حاضر به بخش زیرین چهارچو
کتواژهنامه آزادکت:ضمه روی کاف و ت ساکن- به معنی سوراخ = شکاف-درز (بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بنیان و خانه. (بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بن
کت پلهواژهنامه آزادکت پله:(cot Peleh)- به معنی راه آب .راه آب و پلهایی را که روی جوی آب میسازنند و آب از زیر آن عبورمیکند.
آرشالواژهنامه آزادنوعی یقه لباس که عموما" برای البسه خانمها استفاده میگردد و گاهی نیز برای کت های مردانه نیز استفاده می شود