رایهواژهنامه آزاد(عربی) مجازاً، شاه و خدم و حشم وی. سلطان و درباریان و کوکبه و دستگاه خود شاه و ارکان مملکت و اعیان دولت و درباریانش (رک دهخدا).
کلکواژهنامه آزادkelek انگشت انگشت Kelek انگشت (بوشهر و اطراف) کَلَک؛ منقل کباب پزی (رک. فرهنگ معین و عمید). کِلْک:(kelk) در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ،
کاکاشرفواژهنامه آزادکاکابه معنی برادر است وشرف اسم است واینگونه اسامی برای مناطق که برگرفته از نام مالکان یا صاحبان آن ملک ومنطقه است درلرستان مرسوم بوده مانند دهستان کاکارضا که از