کاویدنواژهنامه آزاداین واژ در گویش عامیانۀ مردم تا جکستان به معنی انجام دادن عمل جنسی نیز به کار می رود
کایانواژهنامه آزادنام آذری(ترکی)، به معنی آب پر سرعتی که از کوه جاری شود، سیل شدید کوهی، بهمن اسم ترکی(آذری)، آب پر سرعتی که از کوه جاری شود، سیل شدید کوهی، بهمن
کویانواژهنامه آزادکویان از واژۀ کوی (kaowy) در زبان اوستایی برگرفته شده است. کوی به معنای پیشوا و سرکرده و شاه است. کویان هم معنای کیان در زبان دری، و کاویان در زبان پهلوی است. ک
کویانواژهنامه آزادکویان از واژۀ کوی (kaowy) در زبان اوستایی برگرفته شده است. کوی به معنای پیشوا و سرکرده و شاه است. کویان هم معنای کیان در زبان دری، و کاویان در زبان پهلوی است. ک
زیر سوال بردنواژهنامه آزادکاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سوال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها
آوگانواژهنامه آزادآوگان منسوب به آفریدون سپهدار چون قارن کاوگان سپهکش چو شیروی و چون آوگان کاوگان منسوب به کاوه آهنگر و آوگان منسوب آفریدون که در شهنامه فردوسی کاوه و آفریدون
کلبوکواژهنامه آزاداصلِ کلمهء مارمولک از کلمهء مار موزه اومده و موزه معنیِ کفش میده کلمهء کلبوک یا کل+بوک یا کل+پک در لحجه بوشهری که در لهجهء کرمانی ها بهش میگن کر+پو از کلمهء کـ