کاویدنواژهنامه آزاداین واژ در گویش عامیانۀ مردم تا جکستان به معنی انجام دادن عمل جنسی نیز به کار می رود
کاهیدانواژهنامه آزادﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﻳﺎ ﻛﺎﻳﺪﻭﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﻠﻴﺴﺎﺩ ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﻜﻮﻩ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ اﺭﺩﻝ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﺯ ﻛﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﻛﺎﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺩﺭ اﺻﻂﻼ
کابینتواژهنامه آزاددولابچه. از "دول" (بخوانید چون دوغ) و "آب" و پسوند "چه" رویهم به چَمِ "گنجۀ کوچک".
زیر سوال بردنواژهنامه آزادکاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سوال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها
کلبوکواژهنامه آزاداصلِ کلمهء مارمولک از کلمهء مار موزه اومده و موزه معنیِ کفش میده کلمهء کلبوک یا کل+بوک یا کل+پک در لحجه بوشهری که در لهجهء کرمانی ها بهش میگن کر+پو از کلمهء کـ
قنات باغواژهنامه آزادقنات باغ روستایی است که در فاصله 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان فراشبند واقع گردیده است. و از باستانی ترین روستاهای ایران است. این روستا حدود 350 نفر جمعیت ساکن