کانجاواژهنامه آزاد«که آنجا» در شعر فارسی، گاهی به ضرورت وزن، کانجا خوانده می شود. ممکن است به همین صورتِ ادغام شده نیز نوشته شود.
کان لم یکنواژهنامه آزادباطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.
کانجاواژهنامه آزاد«که آنجا» در شعر فارسی، گاهی به ضرورت وزن، کانجا خوانده می شود. ممکن است به همین صورتِ ادغام شده نیز نوشته شود.
ساتیرواژهنامه آزادساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخ
چلغوزواژهنامه آزاد(چَ) = چلقوز:(اِ.) فضلة مرغ خانگی ، کبوتر و مانند آن ها. (عا.) برای توهین و تحقیر به افراد گفته می شود. از دانه های آجیلی و سودمند است. مغز آن شبیه تخمۀ آفتابگر