کان لم یکنواژهنامه آزادباطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.
کرام الکاتبینواژهنامه آزادکِرامُ الکاتِبین؛ فرشتگانی که کارهای خوب و بد انسان را ثبت می کنند. دو فرشتۀ نگهبان انسان، عتید و رقیب، که کارهای او را ثبت و ضبط می کنند. فرشتۀ سمت راست را رقی
ماهکامواژهنامه آزاددارای کام و آرزوئی چون ماه روشن و پیدا دارای کام و آرزوئی روشن همچون ماه دارای کام و آرزویی روشن، چون ماه
شپولواژهنامه آزادپسر بچه شیرین زبان و بامزه موج ،موج دریا شه پول نامی کردی به معنی موج یا امواج دریا شیرین کام
time lagواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زمانلِک، لِکِ زمانی. از ریشۀ "لِک لِک کردن" به چَمِ "این دست آن دست کردن". هنگامی که دو چندی گیتیکی (کمیت فیزیکی) هم را دنبال