کاویدنواژهنامه آزاداین واژ در گویش عامیانۀ مردم تا جکستان به معنی انجام دادن عمل جنسی نیز به کار می رود
کابینتواژهنامه آزاددولابچه. از "دول" (بخوانید چون دوغ) و "آب" و پسوند "چه" رویهم به چَمِ "گنجۀ کوچک".
زیر سوال بردنواژهنامه آزادکاویدن درون خود. تلاش برای شناسایی افکار و عواطف و احساسات خود از طریق زیر سوال بردن آنها و سعی در یافتن دلیل منطقی برای آنها
وزمهواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) (Vazmeh) کامیون، بارکش. واژه اى کهن به چم گارى هاى بزرگ بارى، که در این زمانه مى توان به جاى کامیون از آن بهره برد. از این دست مى توان د
منهاواژهنامه آزادکاهش (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) کَمَن. از ریشۀ "کَمیدَن" به آرِشِ (معنیِ) "کم کردن". آن نشانۀ - است که شماره های دو سویش از هم کم می شوند. برای نمونه، 3
زرومندواژهنامه آزاد[ زَ](اِخ) (اِمرکب)یکی از روستا های دهستان چوپانان ^^دهستان چوپانان از توابع شهرستان نایین و استان اصفهان است. روستای چوپانان در فاصله ۹۵ کیلومتری شرق انارک واق
کلبوکواژهنامه آزاداصلِ کلمهء مارمولک از کلمهء مار موزه اومده و موزه معنیِ کفش میده کلمهء کلبوک یا کل+بوک یا کل+پک در لحجه بوشهری که در لهجهء کرمانی ها بهش میگن کر+پو از کلمهء کـ