کارشیوواژهنامه آزادبه معنی پلان در زبان معماری سنتی ایران پلان ساختمانی، نقشه ساختمانی، واژه ای که در مهرازی(معماری) کهن ایران به کار میرفته ولی اکنون جای خود را به واژه بیگانه پل
کابینتواژهنامه آزاددولابچه. از "دول" (بخوانید چون دوغ) و "آب" و پسوند "چه" رویهم به چَمِ "گنجۀ کوچک".
انجام کاریواژهنامه آزادشکلی از اشکال و روشهای کارکردن که کار فرما در مقابل همان مقدار کار و نه بصورت روز مزد و یا ساعت کاری مزد را پرداخت نماید
آمیزه سازیواژهنامه آزادآمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ
مجومردواژهنامه آزادرضوانشهر نام یکی از شهرهای استان یزد است. نام آن قبلاً مَجومِرد بوده و ریشه در زبان فارسی قدیم دارد به معنای مرد جویای محبت. این شهر دارای تاریخی دو هزار ساله م
اسرافکارانهواژهنامه آزادکاری که با اسراف کردن همراه باشد. این واژه که در چند کتاب دیده شده است صورت نوشتاری اشتباه واژه اسراف کارانه است.