انجام کاریواژهنامه آزادشکلی از اشکال و روشهای کارکردن که کار فرما در مقابل همان مقدار کار و نه بصورت روز مزد و یا ساعت کاری مزد را پرداخت نماید
کوبن کاریواژهنامه آزادمحل اتصالات سازه های فولادی، به نحوی که نوعی فولاد قوی تر که به صورت گوی یا مخروطی شکل است، در سوراخ های پیش بینی شده قرار می گیرد و با فشار یا ضربۀ چکش های دست
کراواتواژهنامه آزادکروات یا زنّار (زُ - نّ) ، پارچه ای است که از زمان قدیم مسیحیان آن را به عنوان نشانه مسیحی بودن بر کمر یا شکم خود میبستند ، امروزه آن را به جای کمر بر گردن میبن
فرصتواژهنامه آزادگیراوه، زمان، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب و درخور برای انجام کاری، بازه ی زمانی یا فاصله ی زمانی در میان دو هنگام زمانی برجسته، لحظه و آنی از زمان که
گیراوهواژهنامه آزاد(پهلوی و تالشی) فرصت، گیرآوردن زمان درخور و نیکو، زمان مناسب برای انجام دادن کاری، بازه ی زمانی در میان دو هنگام زمانیِ برجسته، در انتظار و چشمراهی گیرآوردن زما
مجسمه عدالتواژهنامه آزادنماد عدالت که فرشته ای است با چشمانی نابینا که معمولا با چشم بندی بسته شده اند و در دست راستش ترازویی با دو کفه ی هم تراز و در دست چپپش شمشیری برا قرار دارد بعض
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش