کارآفرینواژهنامه آزادکسی که با شناسایی فرصت و بسیج منابع اقدام به راه اندازی یک کسب و کار جدید می نماید.
کارآفرینیواژهنامه آزاد(اقتصاد) فرآیند راه اندازی کسب و کاری که با یک ایدۀ نو و از صفر شروع می شود و به مرحلۀ اجرایی و بعد به سوددهی می رسد. معادل Entrepreneurship در انگلیسی.
مانورچیواژهنامه آزادکارگر یا تکنسین مانور که در هنگام کوپل یا دکوپل ( جدا سازی و یا وصل کردن واگنها به یکدیگر) واگنهای قطار هماهنگی های لازم را با لکومتیو ران یا راهبر قطار انجام م
پرولتاریاواژهنامه آزادکارگرانی که مالک هیچ وسیله ی تولیدی نیستند و نیروی کار خود رابرای تامین زندگی می فروشند. پرولتاریا طبقه ای ست که «مولد ارزش» به شمار می رود اما سهمی از «ارزش»
معمارخورواژهنامه آزادوقتی کارفرمایی پول کارگری را می خورد، شخصیت بی مایه و دون که از میان مایگی و کوتوله بودن خود در برابر زیر دستانش سوءاستفاده ی مالی می کند.